پیچیده اما ساده مثل بارون

روز نوشت و خاطرات شخصی

تبلیغات تبلیغات

بالاخره گفتگو

به نام خدا همسرم اطلاع داد که برادرش پیام داده با من گفتگو میکند!! ظاهرا پس از اینکه همه تلاش های آنها به بن بست رسیده؛ به دوستانی گفتم و ایضاً کلانتری محل هم و عمران وامین هم آمد؛ دروغ های پسرش را گفتم و اطلاعاتی دال بر دروغ هایش و در مورد مسائل مالی هم طبق حساب خودش عمل کردم و گفتم پول برای من مهم نیست اما همین را هم ندارید که بدهید و تعجب کرد که این همه کوتاه آمده ام و بنا شد برای سند حسین هم کاری کند وامیدوارم که بتواند انجام دهد؛ با شکوه و حسین هم
برچسب‌ها: اطلاعاتی, وامیدوارم
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها